گام به گام با پیشینه و اندیشه دفاع از حقوق حیوانات

حقوق حیوانات

حقوق حیوانات در وهلۀ اول مبتنی بر اندیشه‌‌ای است که همه و یا حداَقَلّ برخی از حیوانات (و یا به عبارت دیگر جاندارانِ غیر از انسان) را اولا دارای حق حیات و زندگی و تمام ملزومات آن و ثانیا یک رشته حقوق پایه‌ای و از همه مهم‌تر “حقِ رنج نبردن” می‌داند و بر این باور است که انسان تافتۀ جدا بافته‌ای در جهان نیست و حق پایمال‌کردن حقوق دیگران را ندارد. به همین خاطر اندیشۀ حمایت از حقوق حیوانات در ارتباط مستقیم و مستحکم با دفاع از محیط زیست قرار دارد.

مباحث مربوط به حقوق حیوانات را از همان اعصار باستان می‌توان ردیابی کرد اما نخستین قانون‌گذاری در حمایت از حیوانات به سال 1635 و کشور ایرلند بر می‌گردد. جالب است که کشور ایرلند نه در آن زمان و نه اکنون طبق معیارهای رایج کشور پیشرفته‌ای در غرب محسوب نمی‌شود. 1635 یعنی حدود 500 سال پیش که مقارن است با اواسط سلطنت سلسلۀ صفویه در ایران. این تاریخ توجه ما را به دو نکته جلب می‌کند: نخست این که کشورهای دیگر برای رسیدن به موقعیت فرهنگی و حقوقی کنونی خود در حمایت از حقوق حیوانات راه طولانیِ چند صد ساله، دشوار و پر پیچ و خمی را طی کرده‌اند. نکتۀ دوم پاسخ به این سوال است که آیا ما نیز محکوم به طی زمانی مشابه برای رسیدن به موقعیت مطلوب در زمینۀ حقوق حیوانات هستیم؟ پاسخ خیر است. چرا؟ چون ما متکی به همۀ دستاوردهای گستردۀ انسانیت در این زمینه تا به امروز هستیم و این دستاوردها برای ما به مانند تسهیل‌گر و کاتالیزور عمل می‌کند و راه ما را به سوی مقصد کوتاه‌تر می‌کند.

در هر صورت قانون سال 1635 در ایرلند مقرراتی در زمینۀ چیدن پشم گوسفندان داشت، بستن خیش و گاوآهن به دُم اسب را ممنوع می‌کرد و برای وحشی‌گری بر علیه حیوانات غیراهلی مجازات‌هایی وضع کرده بود. شش سال بعد در سال 1641 مستعمره‌نشین ماساچوسِت در آمریکا (در آن زمان کشور آمریکا به عنوان کشوری مستقل تشکیل نشده بود و صد سال بعد از آن این اتفاق افتاد) موادی را در حمایت از حقوق حیوانات در چارچوب قانون اساسی خود تصویب کرد. این قانون توسط ناتانیِل واند که کشیش و حقوق‌دان بود تنظیم شد و مطابق مادۀ 92 آن هیچ انسانی حق توحش و خشونت نسبت به حیواناتی که در خدمت منافع انسان به کار می‌گرفته می‌شوند را نداشت. در سال 1654 انقلابیون انگلستان که به رهبری اولیور کراموِل  سلطنت بریتانیا را سرنگون کرده بودند و برای نخستین و آخرین بار در این کشور اعلام “جمهوری” کردند، قوانینی را در حمایت از حقوق حیوانات به تصویب رساندند. آن‌ها با استناد به تعالیم مسیحی “بازی”‌های وحشیانه مانند جنگ خروس، جنگ سگ، گاوبازی و … را ممنوع کردند. به نظر آنان انسان فقط می‌توانست حیوانات را با رعایت شرایط برای نیازهای خود به کار بگیرد اما مالک جان آنان نیست. با بازگشت سلطنت این قوانین نیز ملغی اعلام شد.

در قرن هجدهم و نوزدهم در اروپا و مقارن سلطنت قاجاریه در ایران، اقشار روشنفکر و تحصیلکرده اروپا نسبت به حقوق حیوانات حساسیت پیدا کردند. تلاش‌های بسیاری در زمینۀ روشنگری فکری و قانون‌گذاری و حمایت عملی در این دوره از سوی معتقدین به حقوق حیوانات به ویژه در انگلستان انجام شد. آن‌ها بر ضد برخوردهای خشن با حیوانات اهلی و نیز بازی‌های وحشیانه‌ای که در جامعه رواج داشت فعالیت می‌کردند و در نقطۀ مقابل مخالفین معتقد بودند که هر کس مالک حیوان خویش است و حق دارد با آن هر کاری را انجام دهد و بازی‌های وحشیانه را هم بخشی از “سنت بومی” کشور خود می‌دانستند. اما فعالین حقوق حیوانات با تلاش و فداکاری بسیار در سال‌های بعدی به تدریج موقعیت بهتری در این کشمکش پیدا کردند.

 

قرن هجدهم و نوزدهم (مُقارنِ سلطنت قاجاریه در ایران) دورۀ تلاش مُصلِحین انسان‌دوست و حیوان‌دوست برای تصویب قوانینی به نفع حیوانات بود. این تلاش‌ها بارها با شکست مواجه شد و با تمسخر و تحقیر افراد جاهل همراه بود اما با صبوری و پایداری و کار و فعالیت روشنگرانه و آگاه‌گرانۀ هواداران حقوق حیوانات سرانجام به نتیجه رسید. نکتۀ جالب اینجاست که فعالیت برای حقوق حبوانات جزیی جدایی‌ناپذیر از مبارزۀ مُصلحین اجتماعی بر علیه کار کودکان، تنبیه در مدارس، وضعیت زندان‌ها و … بود. در سال 1809 در انگلستان ویلیام ویلبرفورس چهرۀ اصلی مبارزه با برده‌داری برای مبارزه با گاوبازی و خرس‌بازی پویش یا کمپینی به راه انداخت و سعی کرد نطر پارلمان را به آن جلب کند. در سال 1809 بارون توماس اِرسکین صدراعظم سابق انگلستان که سالیان دراز از فعالین عرصۀ حقوق حیوانات بود طرحی در پارلمان پیشنهاد کرد که جلوی خشونت بر حیوانات خانگی را بگیرد. ارسکین اعلام کرد که این طرح در پی آن است که “در همۀ ‌کشورها و در همۀ زمان‌ها یک اصل عادلانۀ دائمی بنا کند تا تمام جهان حیات را به صورت یک زنجیرۀ هماهنگ تحت مدیریت انسانِ روشن‌اندیش و تحت قدرت و نظارت الهی با هم متحد و متصل کند.” این سخن ارسکین در حقیقت چکیدۀ سخن و دیدگاه همۀ هواداران حقوق حیوانات است. این طرح در مجلس اَعیان تایید اما در مجلس عَوامّ رد شد. سرانجام در سال 1821 طرحی برای “جلوگیری از خشونت و رفتار ناشایست با اسب‌ها و گَلّه” توسط نمایندۀ ایرلندی، ریچارد مارتین، و با حمایت ویلبرفورس به مجلس عوام بریتانیا ارائه شد و در سال 1822 به تصویب رسید. این قانون به نام “قانون مارتین” معروف شد. این قانون رفتار خشونت‌آمیز با حیوانات خانگی مانند گاو و اسب و گوسفند یا تحمیل هر نوع رنج بی‌مورد به آنان را جنایت معرفی می‌کرد. هر چند ضمانت اجرایی این قانون و مجازات‌های تعیین‌شده برای متخلفین بسیار سبک بود اما تصویب آن به عنوان اولین قانون در این زمینه گام بسیار مهمی محسوب می‌شد.

شخصیت کوشا و خستگی‌ناپذیر ریچارد مارتین و تلاش‌های بی‌وقفه و شبانه‌روزی او برای روشنگری و جلب نظر نمایندگان نقش اصلی در تصویب این قانون ایفا کرد. مارتین در این راه تمسخرها و تحقیرهای بسیاری را به جان خرید اما خم به ابرو نیاورد. او اندیشه‌هایش در مورد حقوق حیوانات را در کوچه و خیابان و در بین مردم تبلیغ می‌کرد و بسیاری از افراد جاهل او را تمسخر می‌کردند و روزنامه‌ها کاریکاتورهای او را با گوش الاغ می‌کشیدند. حتی جرج چهارم پادشاه انگلستان به خاطر عصبانیت از فعالیت‌های او، وی را علنا “الاغ” لقب داد. مخالفت شدید مارتین با بازی‌هایی مانند گاوبازی که بسیاری از اشراف آن را جزء “سنت ملی بریتانیا” حساب می‌کردند، دلیل این عصبانیت بود. اما هیچ کدام از این موارد در عزم و ارادۀ مارتین تاثیر نداشت. او حتی پس از تصویب قانون و برای تثبیت عمومی نخستین مجرم را خود به دادگاه برد و زمینۀ جریمه‌شدن او را فراهم ساخت. مجرم یک میوه‌فروش دوره‌گرد بود که در خیابان در حال شکنجه شدید و آزار الاغش بود. روزنامه‌ها کاریکاتورهای زیادی از این دادگاه منتشر ساختند اما علی‌رغم همۀ این هیاهوها و تمسخرها و مانع‌تراشی‌ها ریچارد مارتین مسیری را در مبارزه برای دفاع از حقوق حیوانات گشود که تا کنون ادامه یافته است.

 

مدتی پس از تصویب قانون مارتین، او و همفکرانش دریافتند که مقامات قضایی این قانون را جدی نمی‌گیرند و بسنده‌کردن به تصویب قانون برای رفتار درست با حیوانات کافی نیست. به همین خاطر او و چند نمایندۀ دیگر مجلس در 16 ژوئن 1824 در کافه‌ای در لندن جمع شدند و انجمن جلوگیری از خشونت بر علیه حیوانات را تشکیل دادند. اعضای انجمن برای نظارت به مناطقی مانند محل‌های فروش دام و سلاخ‌خانه‌ها می‌رفتند و رفتار درشکه‌چی‌ها با اسب‌های‌شان را زیر نظر می‌گرفتند تا مستقیما از اعمال قانون بر افراد متخلف مطمئن شوند. فعالیت‌های چند نفر از افراد پیگیر و مقاوم مانند مارتین که در اوایل محدود و کوچک به نظر می‌رسید، به تدریج امواج گسترده‌ای در عرصه‌های گوناگون در دفاع از حقوق حیوانات را تقویت کرد. پس از این تاریخ کتاب‌های زیادی در دفاع از حقوق حیوانات نوشته شد. به عنوان مثال لوییس گُمپرتز یکی از اعضای تشکیل دهنده انجمن لندن کتاب “بررسی‌های اخلاقی در مورد وضعیت اخلاقی انسان‌ها و حیوانات” را نوشت. او در این کتاب استدلال کرد که حق زندگی و استفاده از بدن برای هر جانداری اعم از انسان و حیوان در وهلۀ اول حق خود اوست و وظیفۀ ما تضمین و گسترش شادی به تمام موجودات عالم است انجمن در سال 1840 مورد حمایت ملکه ویکتوریا قرار گرفت و در فهرست انجمن‌های سلطنتی قرار گرفت.

ایدۀ تاسیس انجمن و گروه برای پیگیری حقوق حیوانات به آمریکا نیز رسید و در سال 1866 در آنجا نیز “انجمن پیشگیری از خشونت بر علیه حیوانات”  توسط هنری بِرگ تاسیس شد. در سال 1875 در ایرلند نخستین انجام مخالفت با استفاده از کشتن حیوانات در آزمایشگاه‌ها بنیان نهاده شد. در سال 1880 آنا کینگسفورد یک زن پزشک داروساز، فمینیست و گیاه‌خوار فعالیت‌های گسترده‌ای در انگلستان بر علیه استفادۀ ظالمانه از حیوانات در آزمایشگاه‌ها انجام داد و کمپین‌های بسیاری در این زمینه راه انداخت تا به تصویب قانون 1919 در حمایت از سگ‌های مورد استفاده در آزمایشگاه‌ها انجامید. راه او را یک زن دیگر لیزی لینداف هِیگ‌بای که دانشجوی داروسازی بود ادامه داد. او و دوست و هم‌فکرش لیزا شارتاو در سال 1906 گزارش‌های بیدارکننده‌ای در مورد وضعیت فجیع و شرم‌آور حیوانات آزمایشگاهی منتشر کردند. در جریان بررسی‌های خود آن‌ها متوجه شدند که یک سگِ تریِر قهوه‌ای بدون بی‌هوشی در آزمایشگاه  مورد تشریح قرار گرفته است. آن‌ها که از این کار به شدت متاثر و برانگیخته شده بودند کمپینی را بر علیه مسئولان دانشکده، آزمایشگاه و دانشجویان به راه انداختند که به کمپین “سگ قهوه‌ای” معروف شد. آن‌ها پژوهشگر مرتکب این عمل را به دادگاه کشاندند و در پارکی در لندن مجسمه سگی را به یاد “سگ قهوه‌ای” درست کردند. این اقدام آنان باعث حمله دانشجویان دانشکده به مجسمه شد اما تاثیر بسیار روشنگرانه‌ای بر اذهان عمومی در متوجه ساختن آنان به موضوع حقوق حیوانات باقی گذاشت.

پیشروی پویش‌های دفاع از حقوق حیوانات بر جامعۀ گیاه‌خواران نیز تاثیر گذاشت. تعدادی از اعضای جامعۀ گیاه‌خواران بریتانیا با خوردن تخم مرغ و شیر مخالفت کردند و استفاده از کل محصولات حیوانی را تحریم کردند. این جریان در سال 1944 باعث جدایی عده‌ای به رهبری دونالد واتسون و تاسیس جامعه “وِگان” شد. این واقعه نیز نشانه دیگری بر افزایش نفوذ و تاثیر اندیشه و عمل هواداران حقوق حیوانات بود. حتی در حکومت هیتلر بر آلمان قوانین دقیق زیادی در حمایت از حقوق حیوانات در آلمان تصویب شد. اما پس از جنگ جهانی دوم با افزایش سریع و گسترده آزمایشگاه‌ها و پژوهش‌ در مورد حیوانات و شکل‌گیری کشتارگاه‌های صنعتی که در ابعاد بسیار گسترده‌تر از قبل دست به کشتار حیوانات می‌زدند، جنبش دفاع از حقوق حیوانات هم بر فعالیت خود افزود و در همه عرصه‌ها پیشرفت‌های بیشتری داشت.

موج جدید مبارزات در راه مطالبۀ حقوق حیوانات در قرن بیستم در دهۀ پر چنب و جوش 1960 (مُقارن دهۀ 1340 ه.ش) آغاز شد. در این دهه اروپای غربی و آمریکا شاهد امواج گستردۀ مبارزات در عرصه‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی بر ضد تبعیض، بی‌عدالتی، جنگ (در ویتنام)، ستم بر زنان، ظلم بر سیاه‌پوستان آمریکا و … بود و عرصۀ حقوق حیوانات نیز از این تحولات بر کنار نماند. بریتانیا در این دوره نیز کانون مبارزه برای حقوق حیوانات بود. مسالۀ اصلیِ مرتبط با حیوانات در این کشور، تفریحات خونین و سرگرمی‌های وحشیانه با استفاده از حیوانات بود که شکل آن بسته به اقشار و طبقات اجتماعی مختلف، متفاوت بود. در بین طبقات مرفه و اشراف اشکال گوناگون شکار از ورزش‌های محبوب بود و بخشی از سنت‌های ملی و منطقه‌ای محسوب می‌شد. اشراف شکار را با علاقۀ بسیار و بر اساس مناسک و تشریفات مختلف انجام می‌دادند. در بین طبقات پایین نیز این نوع تفریحات در اشکالی مانند جنگ خروس و جنگ سگ و … پیش برده می‌شد. در ایران نیز از همان دوران سلطنت هخامنشی سلطان حاکم یک شاه-شکارچی است و شکارگاه میدانی است نمادین که کارکردهای اجتماعی گوناگونی دارد: تعامل و معاشرت اشراف، تمرین جنگ، تفریح و سرگرمی و ….. بسیاری از داستان‌های مشهور ادبیات فارسی در مورد شاهان در این محیط و یا پیرامون آن روی می دهد. به هر روی بشریت مترقی امروز به این نتیجه رسیده است که این کارکردها باید با روش‌های دیگری و نه قتلِ برنامه‌ریزی‌شده آیینی جانداران دیگر تامین شود.

جان پرستیژ یک روزنامه‌نگار بریتانیایی شاهد آن بود که چطور طی یک مراسم شکار، شکارچیان اشرافی یک آهوی باردار را به دهکده کشاندند و به شکلی وحشیانه به قتل رساندند. پرستیژ آنقدر از این جنایت متاثر شد که جمعیتی به نام انجمن برهم‌زنندگان شکار (Hunt Saboteurs Association) تاسیس کرد. اعضای این جمعیت به ویژه در اطراف شهرهای دانشجویی در جنوب شرقی بریتانیا روانۀ شکارگاه‌ها می‌شدند و با روش‌های گوناگون مانند گمراه‌کردن سگ‌های شکاری با استفاده از بوق و شیپور یا اسپری‌های بودار در مراسم شکار اخلال ایجاد می‌کردند که بعضا به درگیری‌های خشونت‌بار با شکارچیان می‌انجامید. اعضای انجمن امید خود را به تغییر از طریق مذاکره و پارلمان از دست داده بودند و به همین خاطر راسا و مستقیما در قالب دسته‌های چند نفره روانۀ شکارگاه‌ها می‌شدند و شجاعانه در مراسم اخلال ایجاد می‌کردند. این اعتراض بعضا به دستگیری آن‌ها از طرف پلیس می‌انجامید. اما کار انجمن رفته رفته بالا گرفت و در مناطق گوناگون و حتی کشورهای دیگر مانند آمریکا و کانادا گسترش پیدا کرد. آن‌ها روش‌های مبتکرانه بسیاری برای پیشبرد اهداف خود ابداع کردند. مثلا آن‌ها در دهۀ نود وسیله‌ای به نام گیزمو اختراع کرده بودند که از یک دستگاه ضبط صوت متصل به بلندگوهای بسیار قوی تشکیل می‌شد و در حین انجام شکار از طریق آن صدای سگ‌های شکاری را پخش می‌کردند که باعث گیج‌شدن سگ‌های شکاری واقعی و بر هم خوردن مراسم می‌شد! انجمن هم‌اکنون نیز فعال است و نشریه به نام زوزه (Howl) منتشر می‌کند.

این تکاپوهای شجاعانه حامیان حقوق حیوانات باعث کشیده‌شدن تحولات به مهمترین و قدیمی‌ترین نهاد حمایت از حقوق بریتانیا یعنی انجمن سلطنتی جلوگیری از خشونت بر علیه حیوانات (RSPCA) شد. در این دوره انجمن روحیۀ محافظه‌کارانه‌ای پیدا کرده بود و انگیزه و اراده مقابله با شکار و شکارچیان را نداشت و حتی برخی از شکارچیان عضو آن بودند. انجمن در این دوره بیشتر یک جمعیت خیریه مورد حمایت سلطنت بود که عزم و قصد تغییر چیزی را نداشت. همین وضعیت باعث شد تا برخی از اعضای معترض آن گروهی با عنوان اصلاح‌گران انجمن تشکیل دادند و موضوعات جدیدی مانند شکار و وضعیت حیواتات در کشاورزی و آزمایشگاه‌ها را در مرکز توجه خود قرار دادند. کشیشی به نام آندرو لینزی و روان‌شناسی به نام ریچارد رایدر از موسسین اصلی گروه اصلاح‌گران بودند.

تئوری و آکادمی در خدمت حقوق حیوانات (80-1960)

فعالیت‌های اجتماعی و عملی در راستای مطالبه حقوق حیوانات، در بین دانشگاهیان و نویسندگان نیز تاثیر گذاشت و جریانی قدرتمند حول این موضوع شکل گرفت. در سال 1964 روث هریسون کتابی با نام ماشین‌های حیوانی در نقد دامداری صنعتی به نگارش در آورد و در 10 اکتبر 1965 بریجید بروفی مقاله‌ای با نام حقوق حیوانات در ساندی تایمز منتشر ساخت و نوشت:

رابطۀ هوموساپینس‌ها ]تیرۀ انسان اندیشه‌ورز یا همان انسان کنونی که در ادامۀ تکامل گونه‌ای خاص از میمون‌ها شکل گرفت[  با سایر جانداران مبتنی بر  استثماری بی‌اَمان بوده است. ما از کار آن‌ها استفاده می‌کنیم، آن‌ها را می‌خوریم و می‌پوشیم و بر اساس تصورات خرافی خود از آن‌ها بهره می‌گیریم. اگر قبلا آن‌ها را در پیشگاه خدایان قربانی می‌کردیم و اَمعاء و اَحشاء آنان را برای پیش‌بینی آینده بیرون می‌ریختیم‌ امروز به نام دانش و آزمایش تکه‌تکه‌شان می‌کنیم‌… امروز نظر فیلسوفان یونان باستان در مورد درست و اخلاقی دانستن برده‌داری برای ما عجیب به نظر می‌رسد. احتمالا سه هزار سال بعد هم رفتار وحشیانه امروز با حیوانات برای انسان‌های آن دوران عجیب و غیر قابل باور به نظر بیاید.

کتاب هریسون و مقاله بروفی مانند بُمبی در فضای روشنفکری و دانشگاهی منفجر شد و علایق بسیاری را نسبت به بررسی رابطۀ جانداران انسانی و غیرانسانی برانگیخت. در سال 1969 مقالۀ مورفی مورد توجه خاص گروهی از فارغ‌التحصیلان فلسفه قرار گرفت و بر مبنای آن گروهی در دانشگاه آکسفورد تشکیل شد که به گروه آکسفورد شهرت یافت و متشکل از این افراد بود: روزالی و استنلی گُدلُویچ، جان هَریس، دیوید وود. آن‌ها تصمیم گرفتند برای جلب علاقه و توجه افکار عموم و دانشگاهیان، سمپوزیومی در رابطه با حقوق حیوانات برگزار کنند.

در همان زمان روان‌شناسی به نام ریچارد رایدر نامه‌های متعددی به دیلی مِیل نوشت و بر مبنای مشاهدات خود در آزمایشگاه‌ها، استفاده از حیوانات در این اماکن را به باد نقد گرفت. نامه‌ها در ماه مه 1969 منتشر شد و رایدر از طریق بروفی در تماس با گروه آکسفورد قرار گرفت. رایدر فعالانه شروع به انتشار جزواتی در آکسفورد کرد و از این طریق اعتراض خود را به استفادۀ بی‌رحمانه از حیوانات در آزمایشگاه‌ها ابراز کرد. در یکی از این جزوات در سال 1970 او واژۀ گونه‌پرستی را ابداع کرد و منظورش آن بود که انسان گونۀ خود را در بین سایر حیوانات و جانداران تافتۀ جدابافته می‌داند و به خود حق می‌دهد گونه‌های دیگر را موضوع هر عمل و رفتاری قرار دهد و از هر گونه حقی محروم نماید. از نظر رایدر گونه‌پرستی مفهومی مشابه نژادپرستی است. نتایج و جمع‌بندی مباحث سمپوزیوم گروه آکسفورد در کتابی به این عنوان منتشر شد: حیوانات، انسان‌ها و اخلاق: پژوهشی در خصوص چرایی بدرفتاری با غیر-انسان‌ها.

در سال 1970 کتاب یک گیاه‌خوار و فیلسوف استرالیایی به نام پیتر سینگر تحت عنوان رهایی حیوانات منتشر شد. او رهایی حیوانات را در ردۀ رهایی سیاهان، زنان و سایر جنبش‌های حق‌طلبانه قرار داده بود و آن را آخرین شکل تبعیض جهان‌شمول و بدون اغماض دانسته بود. کتاب سینگر علائق بسیاری را در محیط دانشگاهی به موضوع حقوق حیوانات برانگیخت و پس از آن تعداد زیادی کتاب در این موضوع انتشار یافت: قربانیان دانش: استفاده از حیوانات در تحقیقات (ریچارد رایدر، 1975)، حقوق حیوانات از دید مسیحیت (آندرو لیزنی، 1976)، موقعیت اخلاقی حیوانات (استفان کلارک، 1977). در اوت 1977 کنفرانسی هم توسط رایدر و لیزنی در دانشگاه کمبریج در این مورد برگزار شد و منجر به صدور بیانیه‌ای با 150 امضاء توسط چهره‌های دانشگاهی شد و به دنبال آن کتابهای ریشه‌های طبیعت بشری از ماری مید گِلِی در سال 1978 و گزارش سمپوزیوم حقوق حیوانات در سال 1979 منتشر شد.

از سال 1982 به این سو  تام ریگان مقالات متعددی در این موضوع تالیف کرد و به حقیقت جالبی اشاره نمود: در بیست سال قبل از 2001 بسیار بیش از 2000 سال پیش از آن در مورد مسائل حیوانات متن تولید شده است. در کتابنامۀ حقوق حیوانات که توسط چارلز مَگلِ تهیه شده است ده صفحه به آثار نگاشته شده از ابتدای تمدن بشری تا 1970 اختصاص یافته است و در مقابل آثار تهیه‌شده از 1970 تا 1989 سیزده صفحه را اشغال کرده است.

 

 

گام به گام با پیشینه و اندیشه دفاع از حقوق حیوانات

One thought on “گام به گام با پیشینه و اندیشه دفاع از حقوق حیوانات

  1. سلام عليكم
    مطلبتون خيلي مفيد و عالي است اما مدرك و منبع ذكر نكرديد
    براتون امكان داره آدرس ذكر كنيد براي پايان نامه احتياج دارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to top